زلزله آن شب در عمارت دمیرکان تمام سنگ های زندگی امای را می لرزاند. برای امیه که سال ها ظلم و ستم عفان شوهرش را برای فرزندانش متحمل شده بود، این اتفاق آخرین نی بود. او بچه هایش را می برد و من ...