پدر جدید رابی که به سختی از زندان فرار می کند، قول می دهد که برگ جدیدی را برگرداند. بازدید از یک کارخانه تقطیر ویسکی به او و همسرانش انگیزه می دهد تا به دنبال راهی برای خروج از زندگی ناامید خود باشند.