ماسیمو یک دندانپزشک اهل لاتین است که با دو دختر ازدواج کرده است. یک روز برای کارهای خانه به سرداب می رود و دختری را می بیند که دست و پا بسته و دهانش را بسته و از او کمک می خواهد.